دلم برای...

دلم برای کسی تنگ است که آفتاب صداقت را

.

.

.

به میهمانی گلهای باغ می آورد

و گیسوان بلندش را به بادها می داد

و دستهای سپیدش را به آب می بخشید

دلم برای کسی تنگ است

که چشمهای قشنگش را

به عمق آبی دریای واژگون می دوخت

و شعرهای خوشی چون پرنده ها می خواند

دلم برای کسی تنگ است

که همچو کودک معصومی

دلش برای دلم می سوخت

و مهربانی را نثار من می کرد

دلم برای کسی تنگ است

که تا شمال ترین شمال با من رفت

و در جنوب ترین جنوب با من بود

کسی که بی من ماند

کسی که با من نیست

کسی که . . .

- دگر کافی ست.

نظرات 3 + ارسال نظر
خنکای پایان خاطرات سه‌شنبه 26 مرداد 1389 ساعت 01:20 ب.ظ

بارانی
دلتنگیت را ببار!

بعضی از دلتنگی ها با بارش هم خوب نمی شه دوستم

حامد سه‌شنبه 26 مرداد 1389 ساعت 02:30 ب.ظ http://kooch88.blogsky.com

شعر زیبایی بود عزیز
ای کاش این دلتنگی ها روزی پایان یابد اما آیا واقعا پایانی هست؟

مرسی خداکنه که باشه

misssdandelion چهارشنبه 27 مرداد 1389 ساعت 12:58 ق.ظ

دلم منم واسه یکی خیلی تنگه که به علت مسائل اخلاقی از گفتن اسمش خودداری میکنم

هه هه باشه نگو :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد